لحظه

تخت جمشيد مرودشت نام يكي از شهر هاي ديرينه كشور ايران مي باشد كه در قسمت شمالي استان فارس واقع شده است. تخت جمشيد از خطير ترين آثار هخامنشيان و شگفتي هاي معماري جهان است كه در اين شهر حاي گرفته است. پارسه، نام باستاني اين بنا است كه از سنگ نبشتهِ مربوط به خشايار شاه(چهارمين پادشاه سلسله هخامنشيان) به دست آمده است. پارسه به مرور در تمام كتاب هاي غربي جاي گرفت و همه گير شد. پس از سقوط شهر پارسه به دليل اينكه مردم ديگر از خواندن سنگ نبشته ها قاصر بودند اين نام به طور كل به فراموشي سپرده شد و پس از آن ساسانيان عنوان صد ستون، چهل ستون و چهل منار را به آن نسبت دادند، برخي از اروپاييان نيز اين سازه را با نام پرسپوليس مي شناسند اما ايرانيان بر اين باور بودند شاهي كه در اين سازه بر تخت ها و سنگ نگاره ها وجود دارد جمشيد(يكي از پادشاهان اساطيري ايران) است از همين رو امروزه آن را با نام تاريخي تخت جمشيد مي شناسيم.


هخامنش بهتر است پيش از آنكه به طور كامل به بررسي بناي تاريخي تخت جمشيد بپردازيم مختصري نيز راجب حكومت هخامنشيان بدانيم. كوروش بزرگ نام فردي است كه با شكست مادها اولين حكومت " كشور- تمدني" را با عنوان حكومت هخامنشيان بنا نهاد و شهر شوش را پايتخت خود قرار داد. حكومت هخامنش بزرگترين امپراطوري فارسي دنياي باستان بود كه از آناتولي و مصر در سر تا سر آسياي غربي و قسمت شمالي هند و آسياي مركزي وسعت يافت در اين كشور وسيع افراد مختلف با عقايد و روسمات مختلف زندگي مي كردند كه يكي از مشخصه هاي بارز حكومت هخامنشيان در آن زمان آزادي فردي و خويشاوندي بوده است.برخي از خدمات دوران هخامنشيان به كشور ايران:*حكومت هخامنشي اولين دولتي بود كه قانون و قضاوت را بنيان جهان داري قرار داد. وسواس هخامنشيان در اجراي عدالت زبان زد مردم دنياي باستان بوده است. *ابلاغ سيستم پولي در سراسر كشور، گسترش روابط دادوستد و بازرگاني كه يكي از خدمات حكومت هخامنشيان به اين سرزمين بود و سبب ترقي فوق العاده دنياي باستان در زمينه اقتصادي شد.*ساخت موسسه هاي اقتصادي شبيه به بانك هاي امروزي كه عمل تجارت را انجام مي دادند.*ساخت مخزن هاي آب، قنات ها، كانال ها، جاده ها و پل هاي سيار و همچنين گسترش كشاورزي در آن زمان از ديگر خدمات خطير دوران هخامنشيان به بشريت بود.*در زمان هخامنشيان تمام افراد داراي حقوق برابر بودند و از مهارت ناتوان ترين آن ها نيز استفاده مي شد. با شكست داريوش سوم به وسيله اسكندر مقدوني اين حكومت پس از حدودا 250 سال حكمراني بر ايران پايان يافت.موقعيت جغرافيايي و مساحت تخت جمشيدهمان طوكه پيش تر گفتيم اين بنا در كانون استان فارس 10 كيلومتري شهرستان مرودشت و 75 كيلومتري استان شيراز واقع شده است. طول نماي غربي اين بنا حدودا 455 متر، طول نماي شرقي آن تقريبا 430 متر، طول نماي شمالي آن حدودا 300 متر و طول نماي جنوبي آن نزديك به 390 متر مي باشد. جالب است كه بدانيد تخت جمشيد از لحاظ طولي شبيه به آكروپليس يونان مي باشد اما از لحاظ عرضي تخت جمشيد حدودا پنج برابر وسيع تر از آكروپليس است.


تاريخچه تخت جمشيدسال 518 قبل از ميلاد به دستور داريوش(سومين پادشاه هخامنشي) به منظور سمبلي از مصالحه، برابري و يكپارچگي جهاني در قسمت غربي كوه مهر مرودشت ساخت آن شروع شد و پس از داريوش جانشينان آن ساخت پارسه را ادامه دادند و هر كس بخش جديدي را به آن افزود كه در ادامه به آن ها خواهيم پرداخت. براي خلق بنايي بي همتا طراحان و هنرمندان بسياري از چهار گوشه ايران گرد هم آمدندكه تا همين امروز نيز ساخت چنين بنايي امكان پذير نمي باشد.سازندگان و معماران پيش از هر اقدامي براي ساخت اين نماي باشكوه به يك سطح صاف نياز داشتند در نتيجه شروع به تراشيدن صخره ها و پر كردن گودال هاي به وجود آمده كردند. اين كار تا جايي كه سطح صاف در اختيار سازندگان قرار گرفت ادامه داشت فراهم شدن بستري مناسب براي ساخت تخت جمشيد چندين سال به طول انجاميد. سنگ هاي صخره اي آهكي يكي با مقاومت و سختي بيشتر و ديگري با مقاومت كمتر از انوع مصالحه بكار رفته شده در ساخت اين بنا مي باشد. تكميل كاخ هخامنشي تقريبا تا زمان انحلال اين حكومت ادامه داشت.


سنگ نگار هاي تخت جمشيد تمام تصاويري كه بر روي سنگ هاي تخت جمشيد حك شده است حاكي از سربلندي و پيروزي كارگزاران قوم هاي مختلف( مادها، هندي ها، تونسي ها و آفريقايي ها) مي باشد. در سنگ نگارهاي اين بنا فاصله هر قوم به وسليه يك درخت سرو تفكيك شده است. در تمامي تصاويري كه بر سنگ ها وجود دارد هيچ يك از هخامنشيبان را سوار بر اسب نخواهيد ديد و اين نشان از فروتني قوم هخامنشيان است كه با اين كار مي خواهند از تفاخر و برتر نشان دادن قوم پارس نسبت به ديگر اقوام بپرهيزند.


از ديگر تصاويري كه بر سنگ نگاره هاي تخت جمشيد حك شده است مي توان به تصاوير اقوام مختلف كه به نشانه اتحاد دستهايشان را به طرف يك ديگر دراز كرده اند اشاره كرد. يكي از سنگ نگاره هايي كه در بخش هاي مختلف كاخ به چشم مي خورد سنگ نگاره هديه آوران تخت جمشيد است. در اين تصاوير افرادي به همراه يك خلعت از پلكاني بالا مي روند انتهاي اين پلكان به تالار و كاخ هاي مخصوص جشن در آن زمان ختم خواهد شد. علاوه بر سنگ نگار هاي اين بنا آثار ديگري به نام سنگ نبشته ها يا همان كتيبه ها در تخت جمشيد وجود دارد كه اطلاعات بسياري را در مورد تمدن و فرهنگ حكومت هخامنشي در دست كارشناسان امروزي قرار داده است.


*سنگ نبشته هاي داريوش بزرگ(سومين پادشاه هخامنش) كه بر هر يك از آنان اينچنين حك شده است: " داريوش شاه كبير، شاه شاهان، شاه سرزمين ها، پسر ويشتاسپ هخامنش، كسي كه سازنده اين كاخ است" " اهورا مزداي بزرگ كه كشور پارس زيبا، دارنده اسبان خوب، دارنده مردان خوب را به من ارزاني داشت به خواست اهورا مزدا و نيز من داريوش شاه از ديگري نمي ترسم، اهورا مزدا مرا ياري كند، با بغان خاندان شاهي و اين كشور را اهورا مزدا از دشمن، از خشكسالي و از دروغ بپايد. به اين كشور نه دشمن، نه خشكسالي، نه دروغ، بياييد اين را من چون بخشايشي از اهورا مزدا با بغان خاندان شاهي در خواست مي كنم باشد كه اين نيكي را اهورامزدا با بغان خاندان شاهي به من بدهد. من داريوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورهاي بسيار، پسر ويشتاسپ هخامنشي هستم. داريوش شاه گويد: به خواست اهورامزدا اين‌ها هستند كشورهايي كه من افزون بر مردم پارسي، از آنِ خود كردم، كه از من ترسيدند و به من باژ دادند: ايلام، ماد، بابل، ارابايه، آشور، مسر، ارمنيه، كبدوكيه، سارد، ايوني‌هايي خشكي و (آن‌ها) كه كنار دريا هستند، و كشورهايي كه آن سوي دريا هستند، اسَگرتيا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَكَ، مَكَ. داريوش شاه گويد: اگر اينگونه بينديشي «از ديگري نترسم» اين مردم پارس را بپاي؛ اگر مردم پارس پاييده شوند، از اين پس شادي پيوسته به دست اهورا بر اين خاندان فرو خواهد رسيد. داريوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، پسر ويشتاسپ هخامنشي. داريوش شاه گويد: اين است شهرياري كه من دارم، از سكاهاي آن سوي سغد، از آن جا تا كوش، از هند، از آن جا تا سارد، كه آن را اهورامزدا، بزرگ‌ترينِ بغان بر من ارزاني داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپايد. برخي از اين كتيبه هاي با ارزش در كاخ سعدآباد تهران حفظ و نگهداري ميشود.


*كتيبه هاي خشايارشا(چهامين پادشاه هخامنش)• خداي بزرگ اهورامزدا است، كه اين زمين را آفريد، كه آن آسمان را آفريد، كه آدم را آفريد، كه شادي را براي آدم آفريد، كه خشايارشا را شاه كرد، يك شاه از بسياري يك فرماندار از بسياري. من خشايارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمين‌هاي دارندهٔ همه گونه مردم، شاه در اين زمينِ بزرگِ دور و دراز. پسر داريوش شاه هخامنشي. به خواست اهورامزدا اين دالانِ همه كشورها را من ساختم. بسيار (ساختمان) خوب ديگر در اين (شهر) پارس ساخته شد، كه من ساختم و پدر من ساخت. هر بنايي كه زيبا ديده مي‌شود ٬آن همه را بخواست اهورامزدا ساختيم. اهورامزدا مرا و شهرياري مرا بپايد و آنچه را كه به دست من ساخته شده و آنچه را كه به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپايد. داريوش را پسران ديگري بودند، ولي چنان‌كه اهورامزدا را كام بود، داريوش، پدر من، پس از خود، مرا بزرگ‌ترين كرد. هنگامي كه پدر من داريوش از تخت كنار رفت، به خواست اهورامزدا من بر جايگاه پدر شاه شدم. هنگامي كه من شاه شدم، بسيار ساختمان‌هاي والا ساختم. آنچه را كه به دست پدرم ساخته شده بود، من آن را پاييدم و ساختمان ديگري افزودم. آنچه را كه من ساختم و آنچه كه پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختيم. پدر من داريوش بود؛ پدر داريوش ويشتاسب نامي بود. پدر ويشتاسب آرشام نامي بود. هم ويشتاسب و هم آرشام هر دو در آن هنگام زنده بودند، اهورامزدا را چنين كام بود، داريوش، پدر من، او را در اين زمين شاه كرد. زماني كه داريوش شاه شد، او بسيار ساختمان‌هاي والا ساخت.


*سنگ نبشته اردشير يكم خداي بزرگ است اهورامزدا كه آسمان را آفريد، كه اين زمين را آفريد، كه مردم را آفريد، كه شادي را از براي مردم آفريد، كه اردشير را شاه كرد. به خواست و تأييد اهورامزدا، اين كاخ را كه پدرم خشايارشاه بنايش را شروع كرده بود، تمام كردم. باشد كه اهورامزدا، مرا و شهرياري مرا و آنچه كه من كردم، جاودان دارد.

قبرس، كه به دو بخش ترك نشين و يوناني نشين تقسيم ‌شده ،كشوري جزيره‌اي در شرق درياي مديترانه مي باشد و پايتخت آن نبكوزيا نام دارد. صنعـــت گردشگري، مهمترين منبع درآمد براي قبرس محسوب مي شود.در ايران نيز ساليانه تور قبرس هاي متعددي برگزار ميشود. قبرس داراي روزهاي آفتابي و دمايي مطلوب است بطوري كه در طول مدت سال، نور خورشيد در اين جزيره زيبا خودنمايي مي كند و اين بدين معني است كه قبرس هميشه در تمام فصول داراي تفريحات لذت بخشي اعم از : شنـــــا گرفته تا ديدن فستيوال هاي متفاوت را براي گردشگران مهيا مي سازد كه مي تواند دليلي بر پرمخاطب بودن قبرس باشد.
قبرس در سال 1960 استقلال خود را از ايالت بريتانيا پس گرفت و حكومت مستقل قبرس با همكاري و مشاركت دولت ترك و يونان در اداره امور اين جزيره اعلام آمادگي كرد و بريتانيا، يونان و تركيه حق حكومت دولت قبرس را در دست گرفتند. قبرس با وسعت حدود 9,5000 كيلومتر مربع بعد از جزيره ساردني و سيسيل سومين و شرقي ترين جزيره بزرگ درياي مديترانه است. قبرس جزو اتحاديه اروپا است و يكي از قوي ترين نقاط گردشگري مديترانه به حساب مي آيد. ايرانيان جهت مسافرت با تور قبرس به اين بخش، به اخذ ويزا نيازمند هستند. بر پايه آمارهاي پذيرفته شده 80٪ يوناني تبار، 18٪ ترك‌تبار و 2٪ نيز از ديگر اقليت‌هاي مسيحي (ماروني ، كاتوليك لاتيني و ارمني) هستند.

پايتخت كشور روسيه شهر مسكو، دربخش مركزي و اروپايي اين كشور واقع شده است. اين شهر براي مهاجرين و گردشگران تور مسكو بزرگترين مركز علمي و آموزش عالي در روسيه مي باشد كه بيش از 70 دانشگاه و مركز آموزش عالي در آن فعاليت مي نمايند. مساحت مسكو حدودا صد كيلومتر مربع با جمعيت 16 ميليون نفر مي باشد كه جزو پر جمعيت ترين شهرهاي اروپايي محسوب مي شود. مسكو براي گردشگران تور مسكو مي تواند بسيار جذاب به نظر برسد زيرا كه بيش از چندين اماكن تفريحي و جاذبه گردشگري را در خود جاي داده است.
به طور مثال : ميدان سرخ، اتاق هاي سوهو روسيه، بالشوي تئاتر، موزه پلانتريوم، سيرك نيكولين، سيرك مسكو، باغ آرميتاژ، تئاتر گربه هاي مسكو، گالري برادران لومير، پارك آبي پيترلند، باغ وحش مسكو، پارك گوركي ،برج اسپاسكايا، موزه جنگ روسيه، شهر ولادي وستوك، كاخ كرملين، مترو مسكو، درياچه بايكال، كليسا سنت باسيل، آلبروس، كليسا كولومنسكويه، صومعه نوودويچي، كيلومتر صفر مسكو، خيابان آربات، هفت خواهران استالين، تپه گنجشكهاي مسكو ،پارك ودنخا، مقبره لنين، ميدان مانژ مسكو، ستون هاي سنگي روسيه، كليساي عيسي منجي مسكو، نگارخانه ترتياكوف، كليساي جامع سنت اسحاق، يكاترينبورگ و ... . مردم مسكو همانند ساير مردمان روسيه دين مسيح و مذهب ارتودكس را پذيرفته اند اما هنوز هم پس از گذشت سال ها بقاياي بت پرستي و خرافه پرستي در بين مردمان روس ديده مي شود كه براي گردشگران تور مسكو جالب مي باشد . به طور كلي مردمان مسكو و روسيه با مسافرين تور مسكو و مهاجرين بسيار برخورد خشك و معمولي دارند البته لازم به ذكر است كه بي احترامي نمي كنند وليكن كه همانند مردمان كشور خودمان گرم و صميمي نيستند از طرفي با خانواده خود بسيار مهربان و خونگرم رفتار مي كنند